loading...
وبلاگ تفریحی ایرانیان
دعوت به همکاری در سایت

سلام خدمت همه دوستان عزیز و بازدیدکنندگان محترم ، برای سایت به تعدادی نویسنده نیاز داریم ، اگر مایل به همکاری با ما هستید ،


همین الان عضو بشوید و مطالب خود را ارسال کنید در هر زمینه که توانایی دارید و شارژ 2000 هزار هدیه بگیرید

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
موبایل مچی ساعتی مدل 2013 1 1105 admin
دستـــگـــــــاه میــنــــی نگـــیــــن زن 1 845 admin
پــــد ضـــد عــــرق مــــای درای 2 817 admin
۳۰ راه برای نفوذ کردن در دل افراد 1 1063 hassanheidar
ارسال اس ام اس رایگان 4 1311 hassanheidar
تیشرت محرم طرح عاشورا 0 724 admin
کامپیوتر را قورت بده! 0 787 admin
پکیج طنز مهران مدیری 0 786 admin
وبلاگ نويس عزيز : با قرار دادن كد زير در وبلاگ خود ضمن محكوميت اين فيلم به جمع امضا 0 817 admin
معرفی بهترین سیستم همکاری در فروش برای کسب در آمد 0 845 admin
گوشی و دستگاه های مجانی معروف فقط با عضویت در Xpongo 0 939 admin
بزرگترین مجموعه آموزشی زبان انگلیسی دنیا English Today 0 786 admin
مانتو پانچو ترنج 0 699 admin
ام پی تری پلیر پرندگان خشمگین - Angry Birds 0 671 admin
بهترین نرم افزار افزایش آمار سایت 0 630 admin
معرفی سرویس وبلاگ دهی کویر بلاگ چرا کوير بلاگ ؟ 0 664 admin
آموزش جامع یوگا به زبان فارسی 0 567 admin
ست کامل موکن میکروتاچ مکس MicroTouch Max 0 574 admin
کیت ترک سیگار Zero Smoke 0 576 admin
آموزش جدید روش های بستن شال و روسری 0 660 admin
لرد ایران بازدید : 280 یکشنبه 19 دی 1389 نظرات (0)

فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم." و این اوّلین دروغی بود که به من گفت.

زمان گذشت و قدری بزرگتر شدم. مادرم کارهای منزل را تمام میکرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود می‏رفت. مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم. یک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند. به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت. شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم.

مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا میکرد و میخورد؛ دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است. ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند. امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت:

"فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم." و این اوّلین دروغی بود که به من گفت.

زمان گذشت و قدری بزرگتر شدم. مادرم کارهای منزل را تمام میکرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود می‏رفت. مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم. یک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند. به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت. شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم.

مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا میکرد و میخورد؛ دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است. ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند. امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت:

"بخور فرزندم؛ این ماهی را هم بخور؛ مگر نمیدانی که من ماهی دوست ندارم؟" و این دروغ دومی بود که مادرم به من گفت.

قدری بزرگتر شدم و ناچار باید به مدرسه میرفتم و آه در بساط نداشتیم که وسایل درس و مدرسه بخریم. مادرم به بازار رفت و با لباسفروشی به توافق رسید که قدری لباس بگیرد و به در منازل مراجعه کرده به خانمها بفروشد و در ازاء آن مبلغی دستمزد بگیرد.

شبی از شبهای زمستان، باران می‏بارید. مادرم دیر کرده بود و من در منزل منتظرش بودم. از منزل خارج شدم و در خیابانهای مجاور به جستجو پرداختم و دیدم اجناس را روی دست دارد و به در منازل مراجعه میکند. ندا در دادم که، "مادر بیا به منزل برگردیم؛ دیروقت است و هوا سرد. بقیه کارها را بگذار برای فردا صبح." لبخندی زد و گفت:

"پسرم، خسته نیستم." و این دفعه سومی بود که مادرم به من دروغ گفت.

به روز آخر سال رسیدیم و مدرسه به اتمام میرسید. اصرار کردم که مادرم با من بیاید. من وارد مدرسه شدم و او بیرون، زیر آفتاب سوزان، منتظرم ایستاد. موقعی که زنگ خورد و امتحان به پایان رسید، از مدرسه خارج شدم.

مرا در آغوش گرفت و بشارت توفیق از سوی خداوند تعالی داد. در دستش لیوانی شربت دیدم که خریده بود من موقع خروج بنوشم. از بس تشنه بودم لاجرعه سر کشیدم تا سیراب شدم. مادرم مرا در بغل گرفته بود و "نوش جان، گوارای وجود" می‏گفت. نگاهم به صورتش افتاد دیدم سخت عرق کرده؛ فوراً لیوان شربت را به سویش گرفتم و گفتم، "مادر بنوش." گفت:

"پسرم، تو بنوش، من تشنه نیستم." و این چهارمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

بعد از درگذشت پدرم، تأمین معاش به عهده مادرم بود؛ بیوهزنی که تمامی مسئولیت منزل بر شانهء او قرار گرفت. می‏بایستی تمامی نیازها را برآورده کند. زندگی سخت دشوار شد و ما اکثراً گرسنه بودیم. عموی من مرد خوبی بود و منزلش نزدیک منزل ما. غذای بخور و نمیری برایمان می‏فرستاد. وقتی مشاهده کرد که وضعیت ما روز به روز بدتر می‏شود، به مادرم نصیحت کرد که با مردی ازدواج کند که بتواند به ما رسیدگی نماید، چه که مادرم هنوز جوان بود. امّا مادرم زیر بار ازدواج نرفت و گفت:

"من نیازی به محبّت کسی ندارم..." و این پنجمین دروغ او بود.

درس من تمام شد و از مدرسه فارغالتّحصیل شدم. بر این باور بودم که حالا وقت آن است که مادرم استراحت کند و مسئولیت منزل و تأمین معاش را به من واگذار نماید. سلامتش هم به خطر افتاده بود و دیگر نمی‏توانست به در منازل مراجعه کند. پس صبح زود سبزیهای مختلف می‏خرید و فرشی در خیابان می‏انداخت و می‏فروخت. وقتی به او گفتم که این کار را ترک کند که دیگر وظیفهء من بداند که تأمین معاش کنم. قبول نکرد و گفت:

"پسرم مالت را از بهر خویش نگه دار؛ من به اندازهء کافی درآمد دارم." و این ششمین دروغی بود که به من گفت.

درسم را تمام کردم و وکیل شدم. ارتقاء رتبه یافتم. یک شرکت آلمانی مرا به خدمت گرفت. وضعیتم بهتر شد و به معاونت رئیس رسیدم. احساس کردم خوشبختی به من روی کرده است. در رؤیاهایم آغازی جدید را می‏دیدم و زندگی بدیعی که سراسر خوشبختی بود. به سفرها می‏رفتم. با مادرم تماس گرفتم و دعوتش کردم که بیاید و با من زندگی کند. امّا او که نمی‏خواست مرا در تنگنا قرار دهد گفت:

"فرزندم، من به خوش‏گذرانی و زندگی راحت عادت ندارم."

و این هفتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

مادرم پیر شد و به سالخوردگی رسید. به بیماری سرطان ملعون دچار شد و لازم بود کسی از او مراقبت کند و در کنارش باشد. امّا چطور می‏توانستم نزد او بروم که بین من و مادر عزیزم شهری فاصله بود. همه چیز را رها کردم و به دیدارش شتافتم. دیدم بر بستر بیماری افتاده است. وقتی رقّت حالم را دید، تبسّمی بر لب آورد. درون دل و جگرم آتشی بود که همهء اعضاء درون را می‏سوزاند. سخت لاغر و ضعیف شده بود. این آن مادری نبود که من می‏شناختم. اشک از چشمم روان شد. امّا مادرم در مقام دلداری من بر آمد و گفت:

"گریه نکن، پسرم. من اصلاً دردی احساس نمیکنم." و این هشتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

وقتی این سخن را بر زبان راند، دیدگانش را بر هم نهاد و دیگر هرگز برنگشود. جسمش از درد و رنج این جهان رهایی یافت.

این سخن را با جمیع کسانی میگویم که در زندگیاش از نعمت وجود مادر برخوردارند. این نعمت را قدر بدانید قبل از آن که از فقدانش محزون گردید.

این سخن را با کسانی میگویم که از نعمت وجود مادر محرومند. همیشه به یاد داشته باشید که چقدر به خاطر شما رنج و درد تحمّل کرده است و از خداوند متعال برای او طلب رحمت و بخشش نمایید.

مادر دوستت دارم. خدایا او را غریق بحر رحمت خود فرما همانطور که مرا از کودکی تحت پرورش خود قرار داد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • جمعه 01 آذر 1392
  • پنجشنبه 30 آبان 1392
  • سه شنبه 28 آبان 1392
  • چهارشنبه 25 ارديبهشت 1392
  • سه شنبه 10 ارديبهشت 1392
  • شنبه 07 ارديبهشت 1392
  • سه شنبه 27 فروردين 1392
  • جمعه 23 فروردين 1392
  • چهارشنبه 09 اسفند 1391
  • يکشنبه 15 بهمن 1391
  • چهارشنبه 04 بهمن 1391
  • جمعه 29 دی 1391
  • دوشنبه 24 مهر 1391
  • شنبه 04 شهريور 1391
  • پنجشنبه 26 مرداد 1391
  • يکشنبه 22 مرداد 1391
  • جمعه 20 مرداد 1391
  • چهارشنبه 18 مرداد 1391
  • سه شنبه 17 مرداد 1391
  • دوشنبه 16 مرداد 1391
  • سه شنبه 10 مرداد 1391
  • شنبه 31 تير 1391
  • پنجشنبه 29 تير 1391
  • چهارشنبه 28 تير 1391
  • سه شنبه 27 تير 1391
  • يکشنبه 18 تير 1391
  • جمعه 09 تير 1391
  • پنجشنبه 08 تير 1391
  • جمعه 26 خرداد 1391
  • پنجشنبه 25 خرداد 1391
  • جمعه 12 خرداد 1391
  • پنجشنبه 11 خرداد 1391
  • چهارشنبه 10 خرداد 1391
  • سه شنبه 09 خرداد 1391
  • دوشنبه 08 خرداد 1391
  • شنبه 06 خرداد 1391
  • جمعه 05 خرداد 1391
  • جمعه 5 خرداد 1391
  • پنجشنبه 04 خرداد 1391
  • پنجشنبه 4 خرداد 1391
  • دوشنبه 01 خرداد 1391
  • يکشنبه 31 ارديبهشت 1391
  • جمعه 29 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 27 ارديبهشت 1391
  • سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
  • يکشنبه 24 ارديبهشت 1391
  • جمعه 15 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391
  • شنبه 02 ارديبهشت 1391
  • شنبه 2 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 30 فروردين 1391
  • سه شنبه 29 فروردين 1391
  • دوشنبه 28 فروردين 1391
  • سه شنبه 9 اسفند 1390
  • يکشنبه 7 اسفند 1390
  • چهارشنبه 5 بهمن 1390
  • يکشنبه 2 بهمن 1390
  • يکشنبه 25 دی 1390
  • چهارشنبه 21 دی 1390
  • سه شنبه 13 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • يکشنبه 4 دی 1390
  • شنبه 3 دی 1390
  • چهارشنبه 30 آذر 1390
  • يکشنبه 27 آذر 1390
  • جمعه 25 آذر 1390
  • سه شنبه 22 آذر 1390
  • پنجشنبه 17 آذر 1390
  • دوشنبه 14 آذر 1390
  • يکشنبه 13 آذر 1390
  • شنبه 12 آذر 1390
  • جمعه 11 آذر 1390
  • يکشنبه 6 آذر 1390
  • شنبه 5 آذر 1390
  • چهارشنبه 25 آبان 1390
  • سه شنبه 24 آبان 1390
  • چهارشنبه 18 آبان 1390
  • دوشنبه 9 آبان 1390
  • پنجشنبه 5 آبان 1390
  • يکشنبه 24 مهر 1390
  • شنبه 23 مهر 1390
  • چهارشنبه 20 مهر 1390
  • سه شنبه 19 مهر 1390
  • دوشنبه 18 مهر 1390
  • يکشنبه 17 مهر 1390
  • چهارشنبه 13 مهر 1390
  • يکشنبه 20 شهريور 1390
  • پنجشنبه 17 شهريور 1390
  • سه شنبه 8 شهريور 1390
  • دوشنبه 31 مرداد 1390
  • پنجشنبه 27 مرداد 1390
  • پنجشنبه 20 مرداد 1390
  • چهارشنبه 19 مرداد 1390
  • يکشنبه 16 مرداد 1390
  • جمعه 14 مرداد 1390
  • پنجشنبه 13 مرداد 1390
  • چهارشنبه 12 مرداد 1390
  • سه شنبه 11 مرداد 1390
  • يکشنبه 9 مرداد 1390
  • شنبه 8 مرداد 1390
  • جمعه 7 مرداد 1390
  • چهارشنبه 5 مرداد 1390
  • سه شنبه 4 مرداد 1390
  • دوشنبه 3 مرداد 1390
  • يکشنبه 2 مرداد 1390
  • شنبه 1 مرداد 1390
  • پنجشنبه 30 تير 1390
  • چهارشنبه 29 تير 1390
  • سه شنبه 28 تير 1390
  • دوشنبه 27 تير 1390
  • يکشنبه 26 تير 1390
  • شنبه 25 تير 1390
  • جمعه 24 تير 1390
  • پنجشنبه 23 تير 1390
  • پنجشنبه 22 تير 1390
  • چهارشنبه 22 تير 1390
  • دوشنبه 20 تير 1390
  • يکشنبه 19 تير 1390
  • شنبه 18 تير 1390
  • جمعه 17 تير 1390
  • دوشنبه 13 تير 1390
  • يکشنبه 12 تير 1390
  • شنبه 11 تير 1390
  • جمعه 10 تير 1390
  • پنجشنبه 9 تير 1390
  • چهارشنبه 8 تير 1390
  • دوشنبه 6 تير 1390
  • يکشنبه 5 تير 1390
  • شنبه 4 تير 1390
  • پنجشنبه 2 تير 1390
  • سه شنبه 31 خرداد 1390
  • دوشنبه 30 خرداد 1390
  • يکشنبه 29 خرداد 1390
  • دوشنبه 23 خرداد 1390
  • يکشنبه 22 خرداد 1390
  • شنبه 21 خرداد 1390
  • سه شنبه 17 خرداد 1390
  • دوشنبه 16 خرداد 1390
  • سه شنبه 10 خرداد 1390
  • يکشنبه 8 خرداد 1390
  • شنبه 7 خرداد 1390
  • جمعه 6 خرداد 1390
  • چهارشنبه 4 خرداد 1390
  • سه شنبه 3 خرداد 1390
  • دوشنبه 2 خرداد 1390
  • يکشنبه 1 خرداد 1390
  • جمعه 30 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 29 ارديبهشت 1390
  • چهارشنبه 28 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 25 ارديبهشت 1390
  • شنبه 24 ارديبهشت 1390
  • جمعه 23 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 22 ارديبهشت 1390
  • چهارشنبه 21 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 19 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 15 ارديبهشت 1390
  • چهارشنبه 14 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 13 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 12 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 11 ارديبهشت 1390
  • شنبه 10 ارديبهشت 1390
  • جمعه 9 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 6 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 5 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 4 ارديبهشت 1390
  • شنبه 3 ارديبهشت 1390
  • جمعه 2 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 29 فروردين 1390
  • شنبه 27 فروردين 1390
  • پنجشنبه 25 فروردين 1390
  • چهارشنبه 24 فروردين 1390
  • دوشنبه 22 فروردين 1390
  • يکشنبه 21 فروردين 1390
  • شنبه 20 فروردين 1390
  • پنجشنبه 18 فروردين 1390
  • سه شنبه 16 فروردين 1390
  • دوشنبه 15 فروردين 1390
  • پنجشنبه 26 اسفند 1389
  • چهارشنبه 25 اسفند 1389
  • سه شنبه 24 اسفند 1389
  • دوشنبه 23 اسفند 1389
  • يکشنبه 22 اسفند 1389
  • شنبه 21 اسفند 1389
  • چهارشنبه 18 اسفند 1389
  • سه شنبه 17 اسفند 1389
  • دوشنبه 16 اسفند 1389
  • پنجشنبه 12 اسفند 1389
  • چهارشنبه 11 اسفند 1389
  • سه شنبه 10 اسفند 1389
  • شنبه 7 اسفند 1389
  • پنجشنبه 5 اسفند 1389
  • چهارشنبه 4 اسفند 1389
  • سه شنبه 3 اسفند 1389
  • يکشنبه 1 اسفند 1389
  • شنبه 30 بهمن 1389
  • چهارشنبه 27 بهمن 1389
  • سه شنبه 26 بهمن 1389
  • يکشنبه 24 بهمن 1389
  • شنبه 23 بهمن 1389
  • سه شنبه 19 بهمن 1389
  • دوشنبه 18 بهمن 1389
  • شنبه 16 بهمن 1389
  • دوشنبه 11 بهمن 1389
  • يکشنبه 10 بهمن 1389
  • شنبه 9 بهمن 1389
  • پنجشنبه 7 بهمن 1389
  • چهارشنبه 6 بهمن 1389
  • دوشنبه 4 بهمن 1389
  • يکشنبه 3 بهمن 1389
  • شنبه 2 بهمن 1389
  • پنجشنبه 30 دی 1389
  • چهارشنبه 29 دی 1389
  • سه شنبه 28 دی 1389
  • دوشنبه 27 دی 1389
  • يکشنبه 26 دی 1389
  • چهارشنبه 22 دی 1389
  • سه شنبه 21 دی 1389
  • دوشنبه 20 دی 1389
  • يکشنبه 19 دی 1389
  • سه شنبه 14 دی 1389
  • جمعه 10 دی 1389
  • دوشنبه 6 دی 1389
  • يکشنبه 5 دی 1389
  • شنبه 4 دی 1389
  • جمعه 3 دی 1389
  • سه شنبه 30 آذر 1389
  • دوشنبه 29 آذر 1389
  • يکشنبه 28 آذر 1389
  • شنبه 27 آذر 1389
  • سه شنبه 23 آذر 1389
  • دوشنبه 22 آذر 1389
  • يکشنبه 21 آذر 1389
  • چهارشنبه 17 آذر 1389
  • دوشنبه 15 آذر 1389
  • يکشنبه 14 آذر 1389
  • دوشنبه 8 آذر 1389
  • شنبه 29 آبان 1389
  • پنجشنبه 27 آبان 1389
  • چهارشنبه 26 آبان 1389
  • سه شنبه 18 آبان 1389
  • چهارشنبه 12 آبان 1389
  • شنبه 8 آبان 1389
  • يکشنبه 2 آبان 1389
  • سه شنبه 27 مهر 1389
  • دوشنبه 26 مهر 1389
  • يکشنبه 25 مهر 1389
  • شنبه 24 مهر 1389
  • پنجشنبه 22 مهر 1389
  • چهارشنبه 21 مهر 1389
  • سه شنبه 20 مهر 1389
  • يکشنبه 18 مهر 1389
  • شنبه 17 مهر 1389
  • پنجشنبه 15 مهر 1389
  • چهارشنبه 14 مهر 1389
  • سه شنبه 13 مهر 1389
  • يکشنبه 11 مهر 1389
  • شنبه 10 مهر 1389
  • دوشنبه 5 مهر 1389
  • يکشنبه 4 مهر 1389
  • شنبه 3 مهر 1389
  • جمعه 2 مهر 1389
  • سه شنبه 30 شهريور 1389
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2267
  • کل نظرات : 162
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 78
  • آی پی امروز : 300
  • آی پی دیروز : 290
  • بازدید امروز : 1,953
  • باردید دیروز : 652
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 5,569
  • بازدید ماه : 15,015
  • بازدید سال : 147,644
  • بازدید کلی : 2,858,046